دیگرم دور ؛  دوره پیری است

دور با  دیومرگ  درگیری است

رویــــکرد خوشی نداشت به ما

اینکه نامش حیات تقدیری است

ازتولـــــــد  حساب کن  تا مرگ

همه پستی است وسرازیری است

عمرنی ؛ گـــــو تمام رنج وعذاب

حکم تقـــــدیررا نه تدبیری است

جرمی  ار بود جای  شکوه نبود

پای بی جرم ؛ این چه زنجیری است

از ازل   کاش زهــــر  نوش کند

آن سیه بخت طفل که شیری است

مرگ شیر است  و زندگی آهو

صیدگردد سری که نخجیری است

نص  قرآن (سخنورا)  دریاب

ارزل عمر؛  عالم پیری  است

اسکندرنجفی سوها- سخنور

اردبیل  1392/10/28