گزارش مورخ 22/10/94
انجمن حافظ دیشب در منزل جناب دکتر جواد وهابزاده منعقد بود. یکی از دوستان قدیمی جناب دکتر وهابزاده هم مهمان ویژه جلسه بودند. آقای دکتر سیدمحمد محدث تحصیل کردهی کشور فرانسه که پس از انقلاب برای ادامهی تحصیل فرزندانش ساکن سوئد شده اند. جناب استاد شاهی از سفر چهل و چهار روزهی آلمان برگشته بودند و خاطرهی نیکی هم از برگزاری مراسم اربعین و شعرخوانیشان در شهر دوسلدورف بیان کردند. آقای توحید دلاور قوام نیز که جلسهی قبل به همراه استاد ودود مؤذن در استامبول جهت اجرای برنامه رفته بودند بازگشته و ایشان نیز ضمن شرح مختصر ماجرا از کتابخانهای در استانبول صحبت کردند که بخش اعظمی از دست نوشته های کتابخانهی باعظمت بقعهی شیخ صفیالدین اردبیلی در آن جا نگهداری می شود و از کتابی ذکر کردند که همهی کتاب های خطی متعلق به آستان شیخ صفی در آن فهرست نگاری شده است.
جلسه چند دقیقهی پس از ساعت نه شب با خیر مقدم گویی استاد شاهی به همهی اعضا و مهمان محترم جلسه و لزوم تجلیل از استاد ائلچی در روزهای آتی توسط انجمن حافظ و با شعری از ایشان شروع شد.
یا رب چه نظر داری با انجمن حافظ
گوید همه یا جنت یا انجمن حافظ
ای قیصر هفت اقلیم تو داری و ما داریم
تو قصر پر از گوهر ما انجمن حافظ
گفتا که کجا باشد کانون خدابینی
ها! ای متحیر ها! ها! انجمن حافظ
با چشمهی خضر ای دل می گفت شبی شاهی
با سر بردم زین جا تا انجمن حافظ
گویا استاد در آلمان دلتنگ انجمن حافظ بوده اند.

در ادامه قرائت شعری از حافظ توسط جناب سخنور طبق روال عادی همهی جلسات را داشتیم. جناب سخنور تفألی به دیوان حافظ زده و این شعر را خواندند.
بود آیا که در میکده ها بگشایند
گره از کار فروبسته ی ما بگشایند
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند...
جناب دکتر محدث سخنان کوتاهی را افاضه فرموده و از خاطرات روزهای آغازین اقامت خود در سوئد مطالبی را بیان کردند. بنده نیز مطابق روال جلسات پیشین بخشهایی از طبیعت گرایی در اشعار سنایی را خواندم و از استاد یحیوی به جهت نگارش نقد در باب دفتر شعر آخیر سونات تشکر به عمل آوردم..jpg)
آقای حاج باقری مدیرمدبرانجمن از لزوم نگارش گزارش جلسات حافظ سخن گفته و از اعضای محترم خواستار همکاری بهتر و بیشتر در این ارتباط شدند و بیتی را هم خواندند.
زاهدم برد به مسجد که مرا توبه دهد
توبه کردم که نفهمیده به جایی نروم
آقای باغبانی مطبی را ارائه نکردند و جناب آقای لطفی غزل ترکی خواندند.
بوجاق بوجاق جان ائوینده پاییزدی سیلکه له نیر
دومانلی گؤزلریمه اوسته اوسته غم کله نیر
آداخلی قیزدی دئییرسن اومودسوز آرزولاریم
چیراق دیبینده سویوق اللریمده مورگه له نیر
اوشاقلیغیمدا قالان بیر ناغیل دی سئوگی سؤزو
قالیبدی خاطیره لرده، اودا کوله بله نیر
اوچوق دیوار سایاغی شوملاییب اومود دایاغیم
گونوم... یولوندا خزل خزل اله نیر
محبتین داغی کؤرپو دئییل کئچم قوتارام
حیات یولوندا گونش تک اؤلونجه شؤوگه له نیر
دوننکی یاردی بوگون یاد باخان غریبلیگیمه
سنی قولوم قانادیم گل قوجاق قوجاق دیله نیر
داراخلایاندا تیکانلار یاشیل بنؤرشه تئلین
قارا یازی گؤزومه اودلو حسرت ایلمه له نیر
نفسدی نازدی گؤزومدن اونوتماق ایسته دیگیم
نه واخدی نیسگیل الینده یازیق جان اؤوکه له نیر
علی لطفی(همایون)
استاد کیانی سه بیت از غزلی ترکی را خواندند و در ادامه جناب جمشید جامعی متنی پندآموز را قرائت کردند.
جناب استاد بیوک جامعی هم غزلی معروف از شیخ بهایی خواندند.
ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی
تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی
بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را
آنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی
بیوفا نگار من، میکند به کار من
خندههای زیر لب، عشوههای پنهانی
دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم
در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟
ما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمیخواهیم
حور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانی
رسم و عادت رندیست، از رسوم بگذشتن
آستین این ژنده، میکند گریبانی
زاهدی به میخانه، سرخ روز میدیدم
گفتمش: مبارک باد بر تو این مسلمانی
زلف و کاکل او را چون به یاد میآرم
مینهم پریشانی بر سر پریشانی
خانهٔ دل ما را از کرم، عمارت کن!
پیش از آنکه این خانه رو نهد به ویرانی
ما سیه گلیمان را جز بلا نمیشاید
بر دل بهائی نه هر بلا که بتوانی
جناب استاد چاووش غزل ترکی خواندند و بخش اول شعرخوانی تمام شد. پس از لحظاتی قسمت دوم برنامه با شعرخوانی جناب توحید دلاور قوام از فضولی آغاز گردید.
.jpg)
جناب استاد فریاد در ادامه غزلی ترکی با عنوان «یاغیش» خواندند.
بیرگون یاغیش یاغاندا ائله مهربان یاغیر
هرکیم باخیر دئییر ائله بیل جسمه جان یاغیر
بیرگونده یاش تؤکنده ائله قاش قاباق تؤکور
یئردن گؤیه باخاندا دئییرسن ایلان یاغیر
بیرگون ده اؤز دیلین زَهَره دؤندهریر بولود
گوللر دیل آچمامیش باشینا تیرتیکان یاغیر
بیرگون موغاندا گؤزلرینه باغلاییر آراز
بیرگون گؤزون آچاندا گؤرورسن گیلان یاغیر
بیرگون اولور یاغاندا یامان یاخچی ایش گؤرور
بیرگون اولور کی یاخچیدا یاغسا، یامان یاغیر
بیرگون سارا بوغولدو، بولودلار بوروندو قان
اوندان بری موغان چؤلونه خان چوبان یاغیر
چوخ ناز یاغیردی سئوگی دونن آز یاغیردیسا
آنجاق بوگون کالاندا یاغیرسا یالان یاغیر
بایقوش دئینده «پنجرهدن داش گلیر» قاچین
بولبول دئدی کی پنجرهدن تار کامان یاغیر
فریاددا قار یاغیش کیمی بیر وامدا یاغماییر
بیرگون شیرین یاغاندا بیر ایل باغری قان یاغیر
اسد نیکفال(فریاد)
در ادامه جناب دکتر شهریار نعمتی غزلی فارسی خواند و بنده نیز غزلی فارسی با عنوان عسل و غزل قرائت کردم.
بیا امشب برای شادی کامات عسل دارم
عسل از خندههای سرخ کندوی غزل دارم
غزلهایی که عطرآگین کند آغوش گرمات را
بیا از باغ طبعام بافهبافه در بغل دارم
یک امشب باغ بشکوه دلام را سیندرلا باش
که من تا ساعت موعود قصری از امل دارم
خیالات خوابهایم را چنان آشفته میسازد
که من با سایهی موهوم آن هر شب جدل دارم
تو چیز دیگری چون بیتبیت شعر مولانا
تو وقتی با منی مانا که چیزی بیبدل دارم
پلنگ چشمهایت میدرد آهوی شعرم را
وَ من از هر نگاهات دفتری ضربالمثل دارم
تو از جغرافیای عشق من پنهان نمیمانی
که من جام می و جام جهانبین با رمل دارم
در این بیغولهی نامردمیها بیتو هر لحظه
چه خنجرها به دل از دستِ یارانِ دغل دارم
جناب آقای نوید قطعهای از منظومهی جلال و همای حسین جاوید را خواندند.
یوکسک فضالرده گزینیردی آی
دوققازین آغزیندا جلالنان همای
آقای استاد سخنور یک غزل ترکی و یک غزل فارسی خواندند که در این جا غزل ترکی ایشان را قید میکنم.
زولف دئمه سر خداونددیر
گردنیم اول رشته لره بنددیر
قاش نئجه قاش گؤزلرین اوسته کمان
یا ایکی مصراع گؤزل پنددیر
صورتی اون دؤرت گئجه لیک آی کیمی
لعل لب اوردا عسل و قنددیر
چون و چرا یوخ او قد و قامته
سهم و صلابتده دماونددیر
منده اگرچی ساوالان روحی وار
شأنیده او، قلهی الونددیر
بیر دانیشیر مین گول آچیر چهره سی
کلمه به کلمه سؤزو گلخنددیر
عشوه گلیر ناز ائلهییر گؤز وورور
باشدان آیاغه ایشی ترفنددیر
اولسادا تکرار سؤزون عیبی یوخ
شهد و شکردیر دوداغی قنددیر
گرچی قیریب مهر و وفا رشتهسین
سعدی دئمیشکن گینه دلبنددیر
هر طرفه چکسه سخنور سؤزون
عشق ره و رسم خداونددیر
اسکندر نجفی سوها(سخنور)
استاد یحیوی در ادامهی جلسه غزل ترکی محکم و استواری را خواندند و سپس جناب استاد شاهی دو غزل فارسی ارائه نمودند که به چند بیت از آن ها اشاره میشود.
غزل اول
با جان و دلم ای دوست بد تا نکنی بهتر
با مشرق و با مغرب دعوا نکنی بهتر
گر روی به دوزخ شد سیر تو نگو با شیخ
گاهی جهت خود را پیدا نکنی بهتر
غزل دوم
خاکیان خانه بسازند تو خودسازی کن
جامه بازی همه دانند تو جانبازی کن
در ادامه دکتر وهابزاده تضمین غزلی از حافظ را خواندند و نهایتاً در پایان برنامه جناب نوید قطعه موسیقی در دستگاه شور از عاشیق تالیش قوربان را پخش کردند که به اذعان اغلب حاضرین اثری کم نظیر بود. این قطعهی زیبا ظاهراً قبل از انقلاب اجرا شده بود.
23/10/94
کاظم نظری بقا
.jpg)